♥♥ردپای عشق♥♥
عاشقی بودم که به عشقم افتخار میکردم و او را بهترین و پاکترین عشق میدانستم نمی دانستم که برای تو عشق نبودم ، تنها بازیچه ای بودم که روزی از بازی با من خسته می شوی و مرا دور می اندازی.
این هم از یک عمر مستی کردنم، سالها سپیده دم پرستش کردنم، ای دلم زهر جدایی را بخور، چوب عمر با وفایی را بخور،
رویای من اگر این همه نگاه های مهربان نبود ،اگر دستانم محتاج نوازش دستان ترک خورده ی عاشق نبود اگر دلیل تپش قلبم ،عجز و لابه ی روحم نبود واگر روحم در استیصال این همه لطف جانمانده بود آرزوی مرگ می کردم !! خدایا مرا ببخش که خودم را به کری و کوری زده ام و در نزدت فقط گله و شکایت سر می دهم مرا ببخش که خودم را به نفهمی زده ام و شده ام درخت بیدی که به هر بادی می لرزد خدایا ریشه هایم را تو محکم کن خدایا به تمام نشانه هایی که خودت بهتر از من می دانی چیستند قسمت می دهم که مرا در این برزخ رها نکنی می ترسم از آدم هایی که نمی دانم از جنس شیطانند یا فرشته ! خدایا تمام من برای تو نجاتم بده!!!
نمی دونی کنار تو چه حالی داره بیداری همین که هر نفس امشب ... هوامو از تو میگیرم
ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت، خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت،
من که گفتم این بهار افسردنی است، من که گفتم این پرستو رفتنی است،
آه عجب کاری به دستم داد دل، هم شکست هم شکستم داد دل...
بزار باور کنم امشب تو هم حال منو داری
نمـیدونـی چـه آشـوبـم ... از این آرامـش خونــــه
از ایـن رویــای شیرینی ... که میدونم نمی مـونــه
چقد این حس من خوبه ... همین که از تو میمیرم
Design By : Susa Web Tools |